حالا دیشب شوهر کم عقل و نادونم برگشت بهم ی چیزی گفت هنوزم فکرم درگیره و ناراحتم
تو اینستا ی پیرمرده بود نوشته بود پنجمین عروسیشه و داماده
اینم کم عقلم برگشت گفت اگه منم پول داشتم ۵ تا زن میگرفتم
یهو قلبم شکست و اشکام جاری شد و بهش گفتم دلمو شکستی ، میخوای نفرینت کنم و هیچوقت پول نداشته باشی؟
اشکام همینطور میومد
بهش گفتم من اینهمه تو زندگی صبوری کردم با نداریت شاختم یه مسافرت منو نبردی یه ماشین نداشتی سوارم کنی همیشه استرس اجاره خونه دارم ، بعد این دست مزد منه؟
میگن مردها بهترین هم باشن چشماشون پول ببینه هار میشن
خاک تو سرشون آشغالا