اولش سکوت کرد بعدش گفت باشه منم باذوق به نامزدم علامت دادم
مامانمم گفت متین امشب بمون نمیخواد بری خونه فردا با نور برید به کاراتون برسید
اونم با کله قبول کرد به خیال اینکه قراره بیاد اتاق من
مامانم تشک ها رو داداه دست داداشام وسط پذیرایی انداختن نامزدمم گذاشتن وسط
😐😐😐
میشه نصفه شب بدزدمش؟