والا من الان که بابام دیگه گیر نمیده و نمیگرده اصلا زشته که بخواد وسایل شخصی دختر سی سی و یک ساله اش رو بگرده ولی اون زمان که خیلی حساس بود چون با مادر خدابیامرزم رفیق بودم و همه چیز رو بهش میگفتم اگر چیزیم میخواستم قایم کنم میدادم مامانم ته کابینتا برام قایم میکرد
اما یه بار گوربای احمقم باعث شد لو برم😅😅😅 در کابینت باز بود و منم یه تبلت مخفی داشتم داده بودم مامانم برام قایم کنه (با پس انداز شخصی و پولای عیدیم خریده بودم دوست نداشتم بابام بفهمه وگرنه کسی کادو نداده بود)... هیچی دیگه گربه مون رفت تو کابینت و بابام که به کانتر آشپزخونه تکیه داده بود داشت چای میخورد دید و رفت خم شد گربه رو بیاره بیرون،گربه مون لج کرد رفت عقب و بابام هم تو کابینت پیش روی کرد که ناگهان دستش خورد به تبلت من... اولش بنده خدا فکر کرد دفتر یادداشته😆😆😆 (چون تو گارد و اینا بود) بعد که برش داشت دید عه تبلته... گفت این رو کی خریدی؟ مال توئه؟ و اینچنین لو رفتم😎😅😄