جاریم دختر خالمه و بعد از ازدواج من با برادر شوهرم آشنا شدن و چندسال بعد من ازدواج کرد و همزمان هم با من باردار شد، دیشب رفتیم باغ همسر من به خاطر یه سری اتفاقا ک افتاد یکم بیش از اندازه حواسش ب من هست یکم ک چ عرض کنم خیلی ، همه چی ب خوبی و خوشی گذشت حالا امروز مامانم زنگ زد ک اره (دختر خالم ) رفته نشسته پشت سرم گفته الهی خیر از زندگیش نبینه این باعث شد من با این خانواده ازدواج کنم حالا خودش و عین ملکه باش رفتار میکنن برا ما فلان و کلی نفرین و الهی خیر از بچش نبینه و من باردار بودم جلو جمع منو خورد کردن و این رفتارا از عمد بوده و.. 🙂 من نمیدونم چجوری با سیاست رفتار کنم اصن واکنشی نشون بدم؟ دقیقا هم رفته به کسی گفته ک مطمین بوده به مامانم میگه