من خیلی حسودیم میشه وقتی باهاشون حرف میزنه چه کوچیک که بزرگ بمیرم بهتره مخصوصا برادر زادص یه جور میگه کوچیکه خیلی دوست داشتنیه حث میکنم از من بیشتر دوستص داره خیلی حالم بده هربار بخاطر همین بحث ها دعوا داریم لطفا فقط کمک کنین مسخره نکنین
خیلی معمولی ولی من خیلی خیلی دوست دارم مهربون تر باشه و هواشون و داشته باشه، چون خودمم با دایی هام اینجوری ام واقعا حس خوبیه
همیشه بهش میگم بیشتر محبت کن، بغلشون کن، اینقدر رسمی حرف نزن، واسشون هدیه بگیر مخصوصا دختر خواهرش که پدر نداره
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
خیلی خیلی جورن و شوهرمو به اسم صدا میزنن که من خوشم نمیاد از صمیمیت زیادشونچون شوهرمم زیاد باهاشون شوخی میکنه و درواقع اوناهم سوارش شدن . البته برادر زاده هاش پسرن ولی من خوشم نمیاددد چون اینطوری یه جوریه کهکسی ازش حساب نمیبره و حرفش رو جدی نمیگیره .