اینجوری نگو منم میگفتم ( شاید بم بخندی ولی من تو نوجوانی این حسو تجربه کردم) منم دیوانه وار عاشق پسره شده بودم
و اخرشم رف
اون موقع ها خیلی گریه میکردم تنها شدم
ولی الان دوسش دیگ ندارم ولی فراموشش نکردم .
یادم نمیره چیکار باهام کرد چ تهمت هایی زد !
ولی الان ازدواج کردم و برامم مهم نیست
و با شوهرممم زندگی خوبی دارم
سخته ولی میگذره اولاشههه
کاملا درکت میکنم همچین تجربه ای رو تقریبا داشتم
فقط تراپی باید بری تا خوب بشی
وای همه خاطراتم برام مرور شد . . .
دقیقا همین حرفا و رفتارا
ببین ولی واقعا قبول کن اگر تو بودی چون دوسش داشتی قبولش داشتی و هرچی هرکی میگفتو تایید نمیکردی
حداقل زمان توضیح دادن بهش میدادی .
این دنبال بهنونه بود خسته بود ازت بخدااا دشنمی ندارم باهات ولی میدونممم زیاد دیدم از دور بر خودم . . .
اگر براش مهم بودی زن نمیگرف با خودت هی تکرار کن
اون بهت اهمیت نداد توعم دیگ بهش نده
منکه عشقم تو اوج عشق و دوستی فوت کرد ببین چی بمن گذشت اونموقع
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
