2777
2789

من خودم بیشتر از ۱۰...۱۵ بار خواب و کابوس هایی از جن دیدم که واقعا ترسناک و واقعی بنظرم میومد طوریکه تا چندروز انرژی نداشتم به جان برادرم دروغ نمیگم یا قصد ندارم الکی شلوغش،کنم اما از بچگی حضورشو توی خواب و گاهی توی زندگیم حس میکنم یکبار خواب دیدم ک دورم پر از آتیش بود واونا شکل سایه بودن و یکیشون خیلی معذرت میخوام باهام خوابیده بود و من فقط سایشو میدیدم ازیه سید توی اینستا پرسیدم گفت خودت دنبال جادو رفتی یا کسی جادوت کرده ...درحالیکه اینکارو نکردم هیچوقت ،سید معتبری هم نمیشناسم که برام باطل سحر بخونه 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما همسایه مون از همین ملاهاست کوچیک بودم مسخرش میکردم ولی کم سن بودم چندباری موجود عجیب دیدم

هنوز هم وایب منفیش تو خونمون هست و اتفاقات عجیبی تو خونه میفته 

«خُدایا تُویے ساحلِ آرامِش مَن»♡♥️ 

اره منم به صورت سایه می دیدم ‌ . یادمه ۱۲ سالم بود دقیقا توی نقطه خاصی از دیوار میدیم و میدونستم سایه هیچ وسیله ای نیست . 

همین چند سال پیش هم وقتی خواب بودم دیدم . من خودم رو  ناخواسته جادو کرده بودم خداروشکر اون روزا تموم شد

دنبال این چیزا نرو

فقط زیارت عاشورا با صد لعن صد سلام بخون هر روز تمام آنژی منفی و هر موجود بدی ازت دور میشه

وقتی سلام میدی به امام حسین جواب سلام واجبه کلی سلام و سلامتی سرازیر میشه به زندگیت

اره منم به صورت سایه می دیدم ‌ . یادمه ۱۲ سالم بود دقیقا توی نقطه خاصی از دیوار میدیم و میدونستم سای ...

نه من بارها توی خواب دیدمشون که دیوار های خونمون مثلا کلا یک متره و همه ی دور تا دور خونه آتیش،گرفته و اونا صداهاشون به صورت مبهم نمیدونم چطور توضیح بدم شنیدین میگن وول وول میکردن؟ صدای اونجوری و من ی گوشه قایم شدم تا میان سراغن وازخواب میپرم 

میتونی تعریف کنی قابل تعریف کردن هست ؟؟

مثلا میومدن تو حیاط صدا عجیب غریب

ساعت۱شب یهو اذان میگفتن یا صدای گریه نوزاد

بعد  خدا شاهده ی شب تو اشپزخونه قشنگ صدای غذا خوردنشون. میمومد من چیزی نمونده بود سکته بزنم جرعت سرم از پتو بیارم بیرون نداشتم تو پذیرایی. خوابیده بودم وووو خیلی چیز های دیگه

اها ی شب تنها بودم ایقد با جلد اب معدنی از تو حیاط میزدن به کولر و پنجره ایقد گریه کردم تا وقتی خوابم برد

مثلا میومدن تو حیاط صدا عجیب غریب ساعت۱شب یهو اذان میگفتن یا صدای گریه نوزاد بعد  خدا شاهده ی ...

وای همه تنم مور مور شد . بخدا 

من از این موردا ندیدم اصلا فقط توی خواب ،یا گاهی اتفاقایی میفتاد ک برام عجیب بود خیلی از افراد باهام برخورد عجیبی دارن توی دوستام بخدا با اینکه اصلا باهاشون کاری ندارم باهاشون مهربونم ولی خیلیاشون انگار باهام دشمنی میکنن یا بهم حسادت میکنن حتی زن داداش خودم ،نمیدونم چطور بگم انگار که زیادی توی چشماشون هستم . بعدا از برخورد و حرفاشون میفهمم اما من بازم ب دل نمیگیرم 

وای همه تنم مور مور شد . بخدا  من از این موردا ندیدم اصلا فقط توی خواب ،یا گاهی اتفاقایی میفتا ...

دقیقا منم همینم به هرکی خوبی کردم دستم نمک نداشت. الان ایقد ایقد عصبی شدم میگم اصلا ن با کسی دوست میشم ن کاری برای کسی انجام میدم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز