همکار شوهرم رفته بود ماموریت و به بهانه اینکه اگه اونجا نتونست جواب بده و زنش کار واجبی داشته باشه شماره شوهر منو به زنش میده، زنش چند روز پیش زنگ زده با شوهر من درد و دل کرده و گفته که از شوهرش راضی نیست و یک ساله نامزدن ولی کاراش رو درست نمیکنه عروسی کنن و ...بعد گفته که شوهرش نفهمه زنگ زده شکایت کرده
امروزم شوهرش زنگ زد به شوهر من ، گوشی رو از شوهرش گرفته میگه بیاین تصویری با هم حرف بزنیم من مشتاقم چهره شما رو ببینم یا اقلن یه عکس بدین
من واقعا موندم چقدر میتونه رو داشته باشه جلو شوهرش به یه مرد دیگه اینطوری بگه و خیلی هم گریه کردم
شوهرم گفت شرمنده من معذورم ، وقتی قطع کرد به شوهرم گفتم چرا یکم دورت حصاری نمیکشی که هر کسی به خودش اجاره نده همچین حرفی بزنه بالاخره کار اشتباه از همین جاها شروع میشه ولی شوهرم اصلا براش مهم نبود پیاده شدم اومدم خونه ولی شوهرم از چند ساعت پیش تا الان حتی یه زنگم نزده بهم