خیلی ناراحتم اصلا یادم نمیره این تاریخو زنیکه۱۵سال از شوهرم بزرگتر بود عملی بود و پر از ژل هنوز شمارشو دارم پروفایلاشو میبینم زندگیمو تا پای طلاق کشوند اصلا خیلی حالم بده . به شوهرم بگمم میگه گذشت دیگه تموم شد یساله کار بد نکردم انگاری خیانت نکردنم منت گذاشتن داره وظفیشه خب .وای خدا چرا یادم نمیره نمیدونم چیکار کنم خوب شم
یه کیک بخر همه رو دعوت کن عکس ژنه و شوهرتون بذار رو کیک سورپرایز کن شوهرتو
😔ان شاءالله ديگه اتفاق نميفته
خودتو با مرور خاطرات بد اذيت نكن
شمارشو پاک کن عزیزم تا جلو چشمت نباشه
درسته فراموش نمیشه و دردش همیشه تو قلبت میمونه اما به خودت کمک کن تا کمرنگ تر بشه واست
چرا شمارشا داری
چرا حذفش نمیکنی
چرا چکش میکنی
حالتا درک میکنما ولی رهاش کن
برن به جهنم
منم خیانت دیدم
دو تا ۳ماه رفتم مشاوره هیپنوتیزم شدم پدر پولهاشو درآوردم تا یکم حال روحیم بهتر شد
بنظرم هرکی خیانت میبینه بایددددد بره مشاوره
ما هم عمل کردیم و ژل هم زدیم
والا اینجوری ک شما توضیح دادی کریح نیستیم
زنها ی چی یاد گرفتن وقتی زورشون ب کسی نمیرسه میگن عملی و...
ی بار یه مرد متاهل بهم پیشنهاد داد خودمو تا مرز خودکشی کشوندم و سه توبه ی سخت کردم و عین س.گ خودمو سرزنش کردم . البته تقصیر من نبود.مرده فقط میخواس ازم سو استفاده کنه چون همسن بابام بود دقیقا همکلاسی بابام و مطمئنم مریض بود
نمیدونم اینا چطور میتونن انقد راحت وقیح بشن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
