خانواده شوهر چرا اینقدر بی مسئولیت و بی احساس هستن

عزیزم تا بودههههه همین بوده

وا بده :)

آرامش=توقع ممنوع

خوبی کردن بیش اندازه ممنوع

من و تو شانس نیاوردیم از خانواده ی شوهر. پدر شوهر من که کلا متنفره از پسرم هر وقت که می‌ره یکم کنارش سر و صدا و بازی گوشی می‌کنه داد میزنه از اینجا برو بیرون . هعییی خیری ندیدم ازشون بقیه واسه نوه هاشون چه ها که نمیکنن

خیلی عجیبه. ممکنه کسی از دست عروس یا داماد ناراحت بشه اما معمولا دختر یا پسر خودشون هر چی هم بگن، ناراحت نمیشن مگه این‌که فکر کنن داماده یا عروسه پرش کرده

من خانواده خودم اینجورین 

خانواده شوهرم خوبن واسم هرکاری کردن واقعا از هر لحاظ بگی کمکمون میکنن هم منو هم شوهرمو 

ولی خانواده خودم هیچکاری نمیکنن مادرم از وقتی نامزد کردم به جای اینکه به فکر جهیزیه من باشه دستاشو پر طلا میکنه 

مادرشوهرم واسه تولدم یه نیم ست خرید 

اونوخ مادرم🤨😂ی دس لباس زیر گرف🤣با ی دست لباس خونگی 

بعد خاهرم ک دیده بود واسم نیم ست خریدن مثل اینکه تو خونه دعوا انداخته مامانم رفته واسش یه النگو و گوشواره خریده🥲💔اونوخ من جهیزیم نصفه مونده و سه ساله نامزدم 

حتی یه قدم بره من برنداشتن جلو خانواده شوهرمم تاحالا صد بار ابرومو بردن

اونا خودشونن و ختراشون و نوه های دختری هنوز نفهمیدی پسر عروس و نوه پسری پ ش م ش و ن ه 

بعد اون مامانم با من دعوا میکرد که چراجلو ما کادو دادن که ابجیتم بخاد من خیلی ناراحت شدم واقعا 

اونجا بهش گفتم من نامزدم این عادیه واسه من طلا بخان بخرن اون که نامزد نیست هرچی شد توقع داشته باشه واسش طلا بخرن 

ینی واقعا نشده مامان من واسه من یه النگو بخره تو این ۱۷ سال عمری که داریم ببین اصلا طلا و اینا واسم مهم نیستا همیناییم ک خانواده شوهرم خریدن نمیندازن دوس ندارم طلا ملا دستم باشه تو یه مجلسی برم میندازم ولی اینکه فرق میزارن و من واسشون مهم نیستم ناراحتم میکنه

شاید اونام میگن بی احترامی کردین بهشون چون حس کردن تیکه بهشون انداختین چون اولا مهمون بودن خونه تون بعدم حس کرده پسرش جلو شما اونا رو کوچیک کرده

بنظرم شاید تو اینجور مواقع باید شما ناراحت نشی اونی که باید از نیومدن اونا ناراحت بشه همسرتون هست نه شما اگه ایشون چیزی نمیگن پس شما هم نادیده بگیرین

مرغ بهانه بوده ک برن پشت سرشونو نگاه نکنن

ساده نباش

هی روزگار

ببخشید ۱۹ سال عروسشون هستی و الان بچه دار شدی؟