من خواهر شوهرم هر روز با یه قلیون میومد خونم.شوهرم قبلا ازدواج کرده میومد عکسای عروسیشونو هی بهم نشون میداد،هرجام میرفتیم مهمونی جلو اونام نشون میداد ک من حرص بخورم.منم شیکو مجلسی پاشو از زندگیم بریدم ب شوهرمم گفتم قید خانوادتو بزن اگه قصد زندگی داری.الان خودمون دوتا بزنیم تو سر کله هم
همو بکشیم هیچکس دخالت نمیتونه بکنه.یعنی راحتتتتم راااحت.نه زنگی نه برو بیایی.خیلی هم خوشحالم