آقایون و خانم های مستقل که بچه دارین

به خودت میای و میبینی جوونیت گذشت و چیزی نفهمیدی .از طرفی در مقابل بچه ها مسئولی .خیلی شرایط سخته .

حداقل هفته ای دو روز بمونن پیش مامانشون شما برا خودت باش .امکان ازدواج نیست؟

بستگی داره بچه چند سالشه واز نظر روحی چقدر وابسته یا مستقل اگر کلاس سوم چهارم باید یاد بگیره حداقل بیشتر کارهایخودشو انجام بده مثلا گرسنه است از یخچال چیزی برداره بخوره  واتقشو کامل بدون اینکه شما بگی مرتب کنه و کلاسها مثل زبان و ورزشی رو خودش بره البته اگر شهر کوچیکه ومسیر کوتاه اگر قراره دوتا تاکسی یا اتوبوس سواربشه فعلا تا کلاس ششم باید صبر کنی  و... ودرضمن اگر امکانش هست غذاتونو دو وعده درست کن که وقت بیشتری داشته باشی بین خودت و بچه ها کار هارو تقسیم کن وار شوهرت کمک بگیر این طوری زمان بیشتر برای خودت باز میکنی شیفتی که بچه ها  مدرسه اند برو کلاس ورزشی یا جمع های که دوست داری و کتاب بخونی و ...

من متوجه نشدم

یعنی شما آقا هستی خانوم نداری و بچه هارو خودت نگه میداری؟

کلاس چندمن دخترن یا پسر؟ دیگه باید کم‌کم یاد بگیرن تو کارها کمک کنن من ۱۲_۱۳سالم بود برنج کته میذاشتم ماکارونی املت اینا رو بلد بودم لباسا رو جمع و جور میکردم نون میخریدم خواهر برادرامم همینطور درسامونم خودمون میخوندیم یک بار مامانم اوند جغرافی ازم بپرسه انقدر اذیت شد که توبه کرد مامانم کارمند بود بهمون خیلی سخت می‌گرفت نمیدونم بچه‌های الان چرا انقدر شل بار اومدن دیگه کلاس آنلاینم که هیچی جونی واسه آدم نمیذاره مدرسه میرن یه جور نمیرن یه جور...

خیلی اذیت میشم تو ۲۴ساعت نهایت ۵ساعت میتونم بخابم شبا ک بچه ها میخابن تازه کالاهای من شروع میشه تمیز کردن خونه درست کردن کاردستی های دخترم تا ساعت ۲بعد ک میخابم دختر ۱سالم مدام تو خواب نق میزنه ساعت ۶و نیم صبح هم باید بلند دختر بزرگمم راهی مدرسه کنم و ناهار  بذارم و دوبار ه روز شروع میشه

پس مادره بچه ها کجا هستن

بچه ها چند سالشونه

شرایط برای هم شما خیلی سخته هم بچه ها .اونا هنوز خیلی کوچیکن برای انجام کارها .از محبت مادر هم محرومن و قطعا براشون خیلی خلا بزرگیه .از طرفی شما هم حق زندگی دارید و این زندگی واقعا اذیت کننده اس .

شرایط شما را یکی از اقوام  داشت که سه تا بچه داشت  و با خانمی ازدواج کرد که به دلیل مشکل نازایی از همسر اولش  جدا شده بود و چون بچه ای نداشت و خیلی با بچه های اقا خوب بود 

ن اصلا کمک ندارم حتی دو روز پیش میخاستم برم واسه عیده بچه ها خرید کنم کلی خواهرم منت گذاش سرم تا بچه هارو نگه داره من برم ۲ساعته بیام حتی شوهرم تو جریان مالی هم توپ ساپورت نمیکنه من سالی یبار خرید میکنم برای لباس بچه ک خوب گرون میشه چون دونفر هستن دیروز رفتم خرید نفری یه دست لباس بیرونی گرفتم براشون نفری یه جفت کتونی شد ۷میلیون و نیم ک ۴تومن دادم الباقی رو قرار شد یه ماهه بدم اومدم خونه همسرم گف چقد شد گفتم ۷نمدونی چکار میکرد مجبور شدم بگم الکی گفتم ۴تومن شده حالا باید به یه مکافات با کلی استرس یه ماهه این الباقی رو خودم تسویه کنم