هر وقت خانواده همسر میان کلاااااا منو فراموش میکنه جلوی اونا کلا نادیده میگیره منو، امروز کلی هزینه کردم با اینکه مدتی هست کار نمی کنم کیک خریدم کادو پیراهن خریدم بدو بدو با اینکه مریض بودم رفتم میوه و تدارکات که خونوادش بیان، برای همه کیک برید و گذاشت نشستن خوردن تا موقعی که چای بیارم تموم کردن تند تند منم اومدم بعد از اینکه مدت گذشته بود گفت برای خودت کیک ببر، مسأله فقط کیک نیست کلا اینطوریه، جلوی اونا بی محلی برخورد میکنه با من، خیلی ناراحتم، شما چی میگید؟
من یه زن عاشقم با کلی رویای دخترونه من بخاطر تو از همه ارزوهای قشنگم گذشتم من به خودم یه جوونی و نوجوونی کردن بدهکارم حالا که میبنم بازم بگردم عقب تورو انتخاب میکنم اما بازم یه عادت های دخترونه دارم هنوزم قوی نشدم وقتایی که دلم میگیره یهو میزنم زیر گریه جایی کم میارم زنگ میزنم به پدرم به تکیه گاهم درد و دل میکنم تو با من چکار کردی که با سن کمم تونستم دوری خانوادمو تحمل کنم؟ من برای اینکه تورو داشته باشم تاوان پس دادم تاوان تنهاییم تاوان درس نخوندنم تاوان سختی کشیدنم هنوزم دارم تاوان داشتنتو پس میدم مرد خوش خنده من
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
باهاش صحبت کن در موردش. یه زمان که حالش خوبه و رامش کردی. مثلا بعد راب... و اینکه شکمش سیر باشه و ذهنش آروم. اینطوری خواهش کن ازش که ازت حمایت کنه. مرده نمیتونی با شاخ و شونه کشیدن برنده بشی.
بهش مستقیم بگو... بعدم بگو اینکارت فقط باعث یه حیز میشه که من کم کم ازت دور بشم و او هم برام بی اهم ...
اون لحظه خیلیییی دلم شکست، با خودم گفتم سال دیگه فقط یه گل میخرم یا یه جعبه شیرینی، البته اینا هم خیلی ارزشمندن، اما من نهایت هزینه و توجهی که میتونستم رو گذاشتم.