هفته ی چند شب دعوا میکنن شوهرش حس میکنم معتاده وضع مالیشونم بد نیس شوهرش هرچی گلدان و اساس دارن پرت میکنه تو کوچه عجیب اینجاس صبحش دوباره باهم میرین بیرون.... امشب دعواشون شد زنش داد میزد میگفت یا امام رضا کمک کمک چکار کنم خیلی دلم براش میسوزه
اصن دخالت نکن جاری منم یه هفت خطیه بیشعور مثه سگ شوهرش جهیزیشو مینداخت تو کوچه بعد جلو ما ادا در میاورد شوهرم عاشقمه دوسم داره😏یبار انگشتشو شکوند با همون انگشت پانسمانیش با شوهرش عکس گرفته بود بعد جالبیش اینجاست هر دفعه که سروصورتش کبوده یچی بهونه میکرد در کمد دیواری افتاد روم یبار ما رفتیم خونش یا ابالفضل دیدیم با تبر شوهرش زده جاروبرقیو شکونده شیشه حمومو شکونده بود خون همه جا ریخته بود اصن یه وضعی بود ما دلمون میسوزه ولی جاریم اصن خیلی آدمه دورویی هسش بخاطر همین کسی دخالت نمیکنه..یبار میگف ناز شصتش شوهرمه کتک میزنه بکسی مربوط نیس☹️دیگه کم آورده بود بدبخت نمیدونس چی بگه
هروقت دعوا میکنن فرداش بازم اشتین میترسم زنگ بزنم کاسه کوزه هاش سر منم بشکنه منم تنها زندگی میکنم&nb ...
یبار یکی از کاربرا همینکاره شما رو کرد گف همسایم پیرزنه پسرش کتکش میزد اومد بمن پناه آورد منم رفتم جیغو داد با پسرش پلیس خبر کردم بعد میگف فرداش با پسرش آشتی کرد حالا پسرش که معتاده آبرو واسم نزاشته تو کوچه شما هم دخالت نکن ولشون کن
شک نکن همینه جاری منم هفته ای چهار روز کتک میخوره چندماه تیمارستان بستری شد بعد انقدرم رابطه جنسیشون اوکی بود هرشب😂همش لبلس زیرای توری ست میخرید واسه شوهرش🤣🤣