ما یک شهر دیگه زندگی میکنیم و پدرم شهر دیگه ای کار میکنه ولی آخر هفته ها همیشه میومد خونه...
دو ماهه نیومده و خرج هم نداده ...
امشب متوجه شدم ازدواج کرده
مادرمون و بعد از ۳۰ سال زندگی مشترک و دو تا بچه ول کرد ...
هیچی بهمون نداد
خیلی پولداره
ولی به ما هیچی نمیده و حتی جواب تلفن و نمیده
اما داره بچه های یکی دیگه رو بزرگ میکنه
لعنت بهش
ازدواج کردم جهیزیه نداد
اصلا نمیدونه کجاییم
اصلا نمیدونه چیکار میکنیم....
حس میکنم خیلی بی پشت و پناهم
و بیشتر برای مامانم نگرانم
متوجه بشه سکته میکنه
فکر میکنه شوهرش داره توی یکی از شهرهای شمال کار میکنه