خواستم بسوزونمشون ولی نکردم دخترم رفته بودلوداده بودقشنگ بخون جریان چی بوده بعدبیاکپی کن ببین چه فتنه ای به پاکردبراعقده دلم خواستم بسوزونمش که بازم پشیمون شدم
اسی خودت دنبال اینی سر از زندگیت در بیارن و حسودی کنن
همه فکرت شده مادرشوهرت رو اتیش بزنی با چشم و هم چشمی
بهت میگم حرف زندگیت رو نگو میگی انقدر کولیه میفهمه
من موندم کدوم حرفت رو باور کنم
دختر خوب بچسب به زندگیت
شوهرت خودش باید به این نتیجه برسه که دخالت های مادرش به ضرر خودش و زندگیشه، خود شوهرت باید کم کم خبردادن به مادرش رو محدود کنه، حتی اگه خیلی پیله میشه شوهرت باید بگه مادرجان فعلا کار دارم بعد خودم زنگ میزنم، یا یه چیزایی رو جلوی خودش رو بگیره و نگه در کل خدا بهت صبر بده، خیلی سخته
نه بخداخریدم ولی نشون ندادم یه شب دخترم باشوهرم تنهایی رفته بودن لوداده بوددخترم که مامانم طلاخریده بچه اس هرچی هم بگی فایده نداره خواستم بابت فتنه ای که به پاکرد بسوزونمش ولی بازپشیمون شدم ولی خبردارشده بود
چشم وهم چشمی؟؟؟تواصلاجریان طلاخریدنموخوندی؟به چه علت خواستم بخرم من وضع مالی شوهرم خوب ازهمشونم خیلی خیلی بالاترم باکی چشم وهم چشمی کنم؟یه دعوای بدی مادرشوهرفتنه گرم راه انداخت بروکامل بخون فقط دنبال زیربغل مارین سریع عنوان روکپی کنیدحداقل علتشوگفتم که
فک میکنی نمدونه اینقدترس ازمادرش داره که نگوهیچکی اندازه شوهرمن حساب نمیبره ازمادرش یه قوم ازش حساب میبرن مثل فیلم پدرسالار تمام اسنادومدارک خواهروبرادراش روبه زورگرفته بودنمیدادبع زورودعواازش گرفتن باکل فامیل قطع رابطه اس باهمه جنگ وفتنه راه میندازه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
