اول توضیح میدم بعدقضاوت کنیدچندسال پیش خواستم طلاهاموبدم یه دونگ خونه روشوهرم به نامم کنه قراربودبریم خونه جدیدکه باپول طلاهام اوکی میشدمادرشوهرم کلی جاروجنجال که پسرم خونه به نام زنت کنی عاقت میکنم پسرمن نیستی وخلاصه دعواوسروصداجلومامانم بعدزدوخواهرشوهرم زمین خریدن عوض طلاهاش زمین به نامش شدماشین دراومدبه نام زنش به نام من دراومدمادرشوهرم فتنه که بایدبه نام شوهرم شع یعنی این زن هیچی نمیزاره به نام من بشه هیچی والاشوهرموبیچاره اش میکنه ازبس سلیطه اس حالامادرشوهرم فتنه راه انداخته دخترم برازمین طلاداده بایدبراش طلابخری حالازمین هم به نام دخترشه ازشون متنفرم اشغالای حروم خورنجسن ازبس کثیف وبدذاتن منم داشتم طلاهامومیدادم براخونه جدیدکه مادرشوهرم خون به پاکردحق نداری خونه به نام زنت کنی چه طلابده چه نده برادخترخودش همه چی به نام دخترشه ازینورریالی نمیزاره چیزی برامن که حقمه باشه حتی یه شاخه گل میخره حسودی میکنه وقتی فهمیدم طلاخریده خیلی حالم بدشده حسودنیستمااصلاولی ازینکه ازینوربینهایت روشوهرم وکارای زندگیمون دخالت وسلطه دارن به شوهرم گفتم چقد دومادتون انسان باغیرتی هم زمین به نام زنش کردهم طلاشوخرید😞😞😞
