2777
2789

دیشب خونه مادرشوهرم بودم (عقدیم) بعد خواهرشوهر و شوهرش و بچشم اومدن 

مادرشوهرم ب خواهرشوهرم و شوهرش و شوهرم گف شیر میخورین براتون بیارم چندین دفه گف آخرم رفت برا خواهرشوهرم و شوهرش ریخت آورد وقتی داشت برا اونا می‌آورد ب من گف میخوری برات بیارم 😐 گفتم نه شوهرم دید ناراحت شدم گف برا سحر و منم بیار رفت آورد ولی من اصلا نخوردم 

کلا هروقت خواهرشوهرم هست همینطوری رفتار میکنه کاش این دوماه بگذره من برم سر خونه زندگیم😵‍💫

مثلا بری سر خونه زندگیت اوکی میشه؟ 

قبل هر چیزی، من از ادم چسب متنفرم فاصلتون و حفظ کنید فرقی هم نداره چ جنسیتی دارین⚡️من صبح كه از خواب پا مى شم دلم مى خواد كسى نباشه باهام حرف بزنه، مى خوام از خونه كه میرم بيرون، كسى منتظر نباشه تا برگردم؛ دل كسى تنگ نشه واسم؛ كسى منو نخواد؛ مى خوام تنها باشم.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب تو اونجا بودی دیگ اونا جدید اومدن 

من اصلا ناراحت نمبشم 

خودمو صابخونه اونجا میدونم چون 

شوهرم پسر اون خونس .ما ک اینجوریم تو خونه مادرشوهرم راحتم همیشه خودم برمیدارم هرچی بخوام

ما همانند شیشه بودیم اگر پاکمان میکردند میدرخشیدیم اما آنها شکستند ما هم بریدیم دیگه گله ای نمی ماند

حداقل مجبور نیستم زیاد برم خونشون

دلتو قوی کن بابا .هنوز اول راهی !!! 

تفنگ نقره کوبم را فروختم             برای یار قبای ترمه دوختم        قبای ترمه ام را پس فرستاد           تفنگ نقره کوبم، داد و بیداد😭😭😭😭

من بودم وقتی سوال کرد میگفتم بله اگه زحمتی نیست تا دوباره بره بیاره دفعه بعد حداقل برای راحتی خودشم شده احترام بذاره🙄 اینم بدون تو تازه وارد خانواده شوهر شدی بری سر خونه خودت که هزشون جدا نمیشی تازه اختلافات هم بیشتر پیش میاد چون اونا یه انتظاراتی دارن تو یه تصوری داری .بهترین کار حفظ کردن آرامشت و با زیرکی مشکلات و حل کردنه 

غنچه با دل گرفته گفت: زندگی  ...  زندگی لب ز خنده بستن است   گوشه ای درون خود نشستن است  ...  گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است   با زبان سبز راز گفتن است ...  گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد...  تو چه فکر میکنی   کدام یک درست گفته اند   من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است   هرچه باشد او گل است  ...  گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است   "قیصر امین پور"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  5 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  6 ساعت پیش