میدونم خیلی وقتها خسته از سرکار میاد که اینقدر خسته است نای نداره ولی بازم دوست دارم شب وقتی کنارش سرم رو روی بالشت میزارم قربونش صدقه ام بره ..میدونم به خاطر ما رفت دو شغل شد تا یکم از قسط و قرض هامون کمتر بشه و بتونیم پس اندازی هم داشته باشیم و اینکه صبح تا شب درگیر و حوصله خرید و...نداره ولی من میخوام حداقل روز زن یا تولد به اندازه یه شاخ گل یه مبلغ خیلی ناچیز محض یاد بود مثل قدیم ها برام بگیره ..بگه براش مهمم .میدونم به خاطر من با خانواده ام آشتی کرد و شد مثل قدیم رابطه اش ولی میخوام با منم بشه مثل همون قدیما که طاقت اشکام رو نداشت و خوابش نمیبرد .....میدونم باید مراعاتش کنم ولی موقع دلتنگی فقط میخوام با یکی در و دل کنم و دلم رو خالی کنم و هیچ قصد و نیتی ندارم و اون لحظه فقط دنبال تاییدم بعد که دلم خالی شد خودم راست و غلط میفهمم ...میدونم تموم است کاراش یعنی دوست داشتن ولی من میخوام از زبونش بشنوم که دوسم داره