من کوچیک بودم اونموقع چیزی یادم نیس
فقط یادمه اونا حدود بیست سالشون و من دوازده سیزده بودم
الان میگه دختر عموم برام مثل خاهرمه میخای ب دختره زنگ بزنم حتی
و اینکه ی نفر دیگه هم میخاست خانوادش نزاشتن ک میگه اونم عاشقش نبودم ک بخام حتی باهاش بیرون برم وگرنه خونوادمو راضی میکردم
و میگه از ته دلم حس خوبی بهت دارم ولی نمیگم عاشقم
بیا بریم بیرون باهم