تو خودت گمی و ناپبدا،حیران و گیج، از کجا اومدی... کجا میری؟ نمیدونی... نه مزه آیی رو میشناسی و نه زیبایی رو بلدی... زمزمه صدایی ریز میآید... بی اراده سمتش میروی صدا واضح تر شده... اصلا تو را میخواند...چه زیبا میخواند... «هی علی الصلاه»
با چشمان خیس سجده زده آیی .... سبحان ربی اعلی و بحمده...