۶ ماهه عقد کردیم در طول هفته ک کلا سرکارع،پنجشنبه جمعه هم میره باشگاه و روزاش هم پدرش بهش زنگ میزنه ک اینکار برام بکن اونکار برام بکن رسما یعنی نمیبینمش ممکنه موقع ناهار ببینمش جمعه ها
الآن دوباره تا حالا دنبال کار پدرش بود الآنم رفته باشگاه
میخوام ت اتاقم بمونم در قفل کنم دیگ باز نکنم خسته شدم همش شبا میبینمش خسته بودنش و خوابیدنش برای منه اعصاب خوردیش برای منه