اره،من خیلی از این فکرا میکنم. ولی الان ب همه هم گفتم ک من زایمون کردم، بعدش ک اومدم خونه هات ...
اطرافیان من پسر بزرگم چهار سالش بود کوچیک اومد برای اینکه بزرگه احساس تنهایی نکنه همه بیشتر به بزرگه توجه میکردن خودمم از بیمارستان مرخص شدم کلی هدیه ازقبل براش اماده کردم رفتم خونه دادم بش گفتم اینارو نی نی برات اورده
اره بچمو گذاشته بودم پیش خالم و رفتم برا زایمان اینقد دلتنگش بودم اولین بار بود ازش جدا بودم بعد زنگ میزد میگفت مامانی خوبی چیکاره کردن نی نیمون اومده قربون صداش برم الهی هنوز صداش تو گوشمه
چطوری نمیشه که بیشتر از سه ماه ازبارداریت بگذره سیرت فاسده به بچه بدی اسهال میشه
موقعه ای که بچه دوم به دنیا اومد، خواهرم یکساله ۱۰ ماهش بود پنج ماهم شیرش قطع شد
بعد با اونیکی بهش شیر داد
اندوه عمیق تر و خدا به ما نزدیک تر است🪽🩵عاشق شوید، نه بخاطر بوسه و هم آغوشی، عاشق شوید بخاطر تمرکز روی یک نفر، وفاداری لذت دارد.🌱🩷 [پیشنهاد میکنم تاپیک آموزش مدیتیشن، عادت های اتمی، پاکسازی هواپونوپونو و قطع پیوند رو که نوشتم رو بخونی🍀]