من منتظرم وکیلمزنگبزنه برم امروز تمومش کنم هیشکی خبر نداره دلم آشوبه خیلی سخته نتونی دردتو ب کسی بگی و همه روتنهایی ب دوس بکشی من واقعا تنهام و از آینده ی مبهمم میترسم ولی دیگه نایی ندارم تو این زندگی بمونم
یکی از دوستام اینکارو کرد چون بعدشم خادمی حرم حضرت معصومه قبول شد بدون اینکه به خانواده بگه رفت چون رضایت نمیدادن. همونجا تو حرم یک پسر مجرد ازش خوشش اومد ازدواج گرد