2777
2789
عنوان

مهمون جاریم بودیم مثلا😭😭😭

5079 بازدید | 93 پست

تورو خدا بعدش گزارش بزنید پاک شه 

۲۰ ساعت تو راه بودیم بااتوبوس تا رسیدیم پیششون تازه عروسی کردن رفتین سربزنیم 

ازقبل تایپ کردم همه رو 

الان تو مسیر برگشتم بازم تو اتوبوس

فقط موقع تخفیف گرفتن یه سوتی داد قیمت رو بیشتر از چیزی ک فروشنده گفته بود  اعلام کرد

دیدم داره  خراب میکنه بدتر،  فقط یه کلمه گفتم تو هیچی نگو فلانی

یه دفعه گفت هر چی خودت دوس داری بگیر و رفت بیرون



مدتها پول جمع کردم تا بالخره گوشی مورد علاقمو بخرم . وام گرفتم حتی

فقط برای علاقه خودم نه حرف بقیه.


تمام این مدت منتظر این لحظه هیجان انگیز انباکس بودم ۷۰ ملیون هزینه کردم واسه این لحظه ❤

ولی اون چقدر بی رحمانه تو یک ثانیه خرابش کرد

دستام میلرزید تو دلم آشوب بود و قلبم پر از درد 😭😭

در برابر نگاه منتظر همسرم و فروشنده و بقیه مجبور بودم سریع تر انباکس کنم

دستام مال خودم نبود بغضمو قورت میدادم ک اشکام جاری نشه  ولی مجبور بودم همه منتظر بودن  به سختی جعبه رو باز کردم

دستام میلرزیددددد

هیچ حسی متوجه نشدم

 خوشحالی نبود... خبری از اون لحظه هیجان انگیز نبود

اون آدم،یه لحظه خیلی مهم زندگیم رو به تلخی زهر کرد برام.

به همسرم گفتم ولی همسر بی پول من بخاطر یه کمک مالی کوچیک از طرف برادرش پا روی من گذاشت  بجای اینکه بامن همدردی کنه  دعوام کرد و رفت تو قیافه

حالا باید هم غم نگاه سنگین و نفرت بار شوهرم رو  تحمل میکردم  هم درد رفتار جاریم ک به قلبم چنگ میزد

احساس شدید تنهایی کردم 🙂 احساس بی کسی بین اون همه ادم

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

باشوهرش رفتن پایین وقتی اومدم پایین اونا رفته بودن ابمیوه گیری خریده بودن ⚘در حالیکه غرق عشق هم بودن

و قلبم نفسم قلبم نفسم از دهنشون نمیفته

همدیگرو بااسم صدا نمیکنن

فقط میگه قلبم .... قلبم..... قلبم....  اول جمله هاشون بااین شروع میشه هردو

اونوقت ما  تو این چندروز اصلا همسرم رو ندیدم ازفاصله نزدیک  حتی انگشتش اتفاقی به انگشتم برخورد نکرد 🙂🖤


حس کردم براش تعریف کرده

جاریم باهام حرف نمیزد

باهاش حرف میزدم یاسوال میکردم

جوابمو نمیداد بی تفاوت روش رو میکرد اون ور یا با محلی یه جواب سرد میداد

 اومد بشینه تو ماشین جلوی چشمای خودم کیفمو له کرد

اینجا دیگه بغض خفه ام کرد 😭

تو ماشین همش سرش رو اونور نگه میداشت ک حتی نیمرخ منو نبینه 😭

محل سگ بهم نمیداد

با بقیه حرف میزد و بلند بلند میخندید عمدی اسمشون رو صدا میکرد و مخاطب قرارشون میداد

ک بگه مخاطبم اصلا تو نیستی 😭

تا تونست منو خرد کرد

(البته بقیه چیزی نمیدونستن فقط میخاست به روی خودم بیاره رفتارش رو هدفش این نبود بقیه چیزی بفهمن میخاست فقط خودمو ازار بده وبرعکس جلو بقیه زبون خوبش رو حفظ کنه)


چیکارکردن

هروقت امضام دیدین 💜لطفا برای سلامتی خانوادم 💋صلوات بفرستین💖لایک کنین💖💜💖💜💚 منم صلوات بفرستم واستون💖💖💖💖💖💖💖 خـدایـا ببخش من و فردا مسیر درست و جلو راهمون بزار محتاج صلوات همتون هستمم برای زنـدگـیم💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

منم واسه اینکه نیمرخم اذیتش نکنه و تو فشردگی نشستن‌مون کمتر تنم تنش رو  لمس کنه ک آزرده تر نشه🙂

سرمو بردم پایین

سرم رو گذاشتم روپاهام و سعی کردم بغضمو قورت بدم  و عاقلانه تصمیم بگیرم ک چیکار کنم چ رفتاری داشته باشم

دلم نمیخاست به احترام برادرشوهر عزیزم  و خانواده همسرم  رابطه ام با جاریم بد بشه و همه چیو با یه رفتار بچگانه خراب کنم

تصمیم گرفتم بزارم خودشو خالی کنه🖤🖤🖤

و چیزی نگفتم و به روی خودم نیاوردم ک فهمیدم معنی رفتارش رو

خودم رو به اون راه زدم 😔

هممون تو یه ماشین بودیم

مادرشوهرمم بود،

تو ماشین ک باشوهرم حرف میزدم یا سوال میکردم ازش جوابمو نمیداد یا محلم نمیداد

قشنگ طرف اون بود 🙂🖤

از اینکه شوهرم بخاطر کمک های مالی برادرشوهرم چشمش رو روی رفتار بی‌رحمانه ای ک جاریم با من داشت بسته بود وطرف اون بود و تو ماشین من تنها بودم  حس غریبی داشتم

حس کردم من به این جمع تعلق ندارم 🙂

چقدر یه لحظه دلم آغوش یه مردددد میخاست ک با عشق و محبت بغلم کنه و تو بغلش آروم بشم..

شاید اگر من هم یه پولی به شوهرم میدادم یا خریداشو حساب میکردم تو چشم شوهرم باارزش بودم 🙂

ولی الان حق با جاریم بود و اون منو مقصر میدونست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز