آقا شما تصور کنید یه نفر رو پیدا میکنید ،ازش تو حیطه ای که کار بلده مشورت میگیرید ...بعد به مرور و طبق خواسته ی خودش ازش باز تو حیطه های دیگه که آشنایی داره هم همینطور ...
بعد شما از این آدم خوشتون میاد به مرور ...آخرش یه راهی پیدا میکنید که نخ رو پرتاپ کنید 🙃 و بعدش بین چیزای مهمتون حرفای شخصی بزنید و از خودتون بگید و اونم گه گاهی همراهیتون بکنه البته نه زیاد نه کم و مثل خودتون به خودتون جواب بده 😶
بعد اینقدر حرفاتون ادامه دار بشه که اگه از یه تایمی بیرون باشید نگران میشه که مبادا بهتون آسیبی برسه (البته اینو خیلیا نسبت به هم دارن )بعد تو دلیلشو بگی و کلی چرت ووپرت و درد و دل بکنی باهاش و بگه تو هر چی دلت میخواد بگو من شنونده ام ...و فعلا تا اینجا ...
یعنی داره نخ رو میگیره 🫤؟یه جاهایی فکر میکنم خیلی متوجه نمیشه نخ میدم ،نخ که چه عرض کنم ،طناب ...شما تصور کن یه چیزی رو تو مشکل داشته باشی و بگه خودم بررسیش میکنم در حالیکه از آخرین باری که اون چیز رو انجام داده کلی گذشته و حتی به کسی نمیسپاره ! چند ساعتم وقت گذاشت ...
گیجم ،در عرض تقریبا یک ماه و چند روز میگذره ،من توقع ندارم یه هو بیاد بگه چیزی ،اتفاقا معتقدم روابطی که به مرور شکل میگیره قشنگتره ولی اطرافیانم رو میبینم که در یه مدت کوتاه چقدر با آدما اوکی میشن و دوست میشن و ...