شوهرم هر عصر با دوستاش میره کافه و قلیون میکشه اما هیچ وقت منو بیرون نبرد اگه هم برد یه دعوایی همون بیرون گرفت با چشم گریون برگردوند هروقت پول برای آرایشگاه میخوام نمیده اوقات تلخی میکنه و دعوا داره هزینه درمان بچمون نمیده کلافه شدم از بس پول نمیده و اوقات تلخی میکنه بشدت خسیسه دیشب خودش رفت بیرون اما من مثل همیشه نموندم خونه منم رفتم بیرون قبلش هم گفتم ممکنه منم برم بیرون اما صددرصدی نبود بعد دیشب برگشته میگه بدون اجازه من رفتی دیگه دفعه بعد بدون اجازه رفتی پاتو تو خونه ی من نذار از این چرت و پرت ها و کلا حسودیش میشه دلش میخواد من فقط تو سری خور باشم جایی نرم ازش پولی نخوام هرچی اون گفت بگم چشم
هروقت اون میره بیرون من که میبینم تو خونه کاری برام نمیکنه جز اوقات تلخی اصلا نه حرفی میزنم نه اعتراضی میکنم
بهم هیچ خرجی هم نمیکنه پول آرایشگاه هم نمیده هرچی میگم پول بده دعوا میکنه