چیکارکنم بریدم دیگه دیشب اول رفتیم خونه مامانش اینا بعدم رفتیم خونه مامان من منو بچمو گذاشت اونجا خودش رفت باشگاه ساعت ۹اینا اومد بابای من خونه رو تعمیر میکنه یکم پول لازم داره دنبال وام بود بعد این به من گفته میتونه اینجوری وام برداره اون کاروکنه دیشب گفتم خوب بگو به بابا همونایی که میگفتی شنبه برین بانک زدزیرحرفاش اصلا دلش نمیخواد اینا بتونن یکاری کنن