نه...من هیچوقت محتاج این نیستم که قوم شوهردوستم داشته باشن ...همین که احترامم را نگه دارن برام کافیه...احترام میذارم و احترام متقابل دریافت میکنم...جاری هام همه بچه دارن و من نتونستم بارداربشم .پس باید بشینم ب گریه که ایناچون من نازام منو دوس ندارن ولی اتفاقا حس برعکسی میگیرم.مهرومحبت و احترامه که ادم را عزیز میکنه نه بچه
سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....
منم جاری دارم یعنی برادر شوهرم براش میمیره بعد ب خودم گفتم خب کی چی مثلا بیام حسرت بخورم ک شوهرش تو اینستا عشقم عشقم سر میده ولی نامزد من شبیش نیس خب ب کتفم
اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم