سلام من با یه دختره ۶ سال رلم یعنی از بچه گی باهم بودیم و توی این ۶ سال ما ۳ سال هر روز مث زنو شوهر گشتیم
خانواده ها میدونن و بخاطرش هر کاری کردم 🥺
و فامیل هستیم ک باباش تهران کار میکنه و اینا شهرستانن
مامانش هرکاری داشت بهم خبر میداد خرید،خرابی لوازم خونه،خونه تکونی،گوسفند قربانی،دارو خریدنو...
خیلی همو دوست داشتیم ۲،ماه پیش،تصادف کرد (راننده خودش بود تنها ک با ماشین چپ کرده)
بعد اینکه چپ کرد کلا باهام سرده و مردم میگن کنارش یه پسری بوده ، ولی باور نکردم،بعدش هعی میزنگم اشغاله،این ک هیچ حتی باهامم حرفی نمیزنه پیام نمیده ، اینا هیچ ،یک دوستش امده میگه خیانت میکنه ولی باور نکردم ، بعد امده بیرون از خونه بهم نگفته و تو شهر دیدمش گفتم چرا بهم نگفتی بیام ،گفت همش،گفتم بیا تو ام گفتی نمیام کار دارم دیگه دلم نیومد بگم (ولی این طور نیست همیشه رفتم جز ۲ یا ۳ بار)
کلا بهش شک کردم گفتم میخام ببینم گوشیتو چیکار میکنی چرا اینجوری شدی ، گفت نه نمیدم ،گفتم بیاید بدی ،نداد،
گفتم خیانت داری میکنی، گف نه یه چیزایی هست. نمیخام ببینی،گفتم بین منو تو مگه چیزی،پنهون بود ک داری میکنی و...
خلاصه عصبی شدم فحش دادم ،من بد دهن نیستم،نمیدونم چجوری از دهنم امد بیرون ، تو دلم چیزی نیست بگمم،خلاصه نااراحت شد گفت گمشو نمیخامت
منم بعدش هرچی پی میدم ج نمیده خبریم نیست ازش ، به دوستاش مادرش گفتم حرف بزنین اشتی کنیم ،زدن ولی فایده نداشت ،برا معذرت خواهی براش لوازم ارایش کامل خریدم پیام فرساد ممنون
چند روز بعد خوراکی گرفتم همه مدل لواشک و ترشک ولی این بار حتی پیمم نداد . و از همه جا مسدود شدم
چند روز بعد مادرش زنگ زد گفت بیا فلان جا رفتم با دخترش بود ،حرف زدیم گریه خواعش التماس ولی فایده نداشت البتع اینو بگم ک از وقتی قهر کرد کلا دارم نازشو میکشم و خواهش و...
حرف زدیم با مادرش ولی فایده نداشت فقط میگف نمیخامت ،برو ،فراموشم کن میگف میخام تنها باشم برو، دوست ندارم ،زنگم میزدم میگفت ولم کن بعدم میگف دنبال پسری ام با فلان ویژگی ،شب پیام داد گف بخاطر مادرم یه فرصت میدم ،ولی مثل قبل نبود ، سرد،جواب نمیداد ، انلاین هست ولی جواب نمیده،منم گفتم برو تنها باش فکراتو بکن نظرت عوض شد بیا،گفتم خوشم نمیاد با کسی باشم ک دوسم نعره
ولی گذشتو گذشت هنوز نیومد منم فکر خودکشی زده ب سرم
من کلا ناراحت شم بلایی سرم میاد ، ازوقتی رفته ۲ بار تصادف کردم،
حالا پیام دادم گفتم میام جلو خونتون خودکشی میکنم هم ب خودش هم مادرش 🙁
حالا موندم چیکار کنم نظری دارین؟
خواستم فراموش،کنم نمیشه چون کل شهر خاطره دارم باش ، منم همیشه مهربونم اخلاقمم خوبه ،
الان تصمیم دارم برم جلو چشمام اتیش بزنم خودمو ، از ۱۵ سالگی تا الان ک ۲۰ سالمه ۴ بار خودکشی کردم
من نمیتونم فراموشش کنم مگه اینکه بمیرم