یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، كشتی تا یك لقمه بیشتر بخورم!
یادت هست؟ شدی خلبان، ملوان، لوكوموتیوران؛ میگفتی بخور تا بزرگ بشوی
و من عادت كردم كه هر چیزی را بدون اینكه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغضهای نتركیدهام را.
گفتم مامان گفت جانم
گفتم درد دارم گفت به جانم
گفتم مامان گرسنه گفت بخور از سهم نانم
گفتم خستم گفت بخوابم بر چشمانم
نگفتم مامان من خوبم من شادم
همش از درد گفتم همش از رنج گفتم
مامان، مامان خوبم مامان مظلوم روزت از دور مبارک🎉💕