2777
2789
عنوان

بیا یک شعر بگو

| مشاهده متن کامل بحث + 164 بازدید | 32 پست

روزی می آیی ک من دیگر دچارت نیستم 

از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم 

پسر عزیزم آراس جان چه خوب شد که به زندگی من و بابایی پا گذاشتی دار و ندار ماااادر🥰😘👈سنسیز دونیاما لعنت جانیمamir hossein، با افتخار تورکم😎درخواست دوستی قبول‌نمیکنم🌸

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش


سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش


یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری


راضی به همین چند قلم مال خودت باش


دنبال کسی باش که دنبال تو باشد


اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش


پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت


منت نکش از غیر و پروبال خودت باش


صد سال اگر زنده بمانی گذرانی


پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش..

غمخوار من! به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی


بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند

می‌بینمت، برای تماشا خوش آمدی


راه نجات از شب گیسوی دوست نیست

ای من! به آخرین شب دنیا خوش آمدی


پایان ماجرای دل و عشق روشن است

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی


با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود

منت گذاشتی به سرِ ما خوش آمدی


ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر

دیر آمدی به دیدنم، اما خوش آمدی


#فاضل_نظری

امام علی (ع): در شگفتم از بخیل، بـــه ســــوی فـــقـــری مــیشــتــابــد كـــه از آن مــیگــریزد.و سرمایه ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند. در دنیـا چون تهیدسـتان زندگی می  كند، اما در آخـرت چون سرمایه داران محـاكمه میشود در شگفتم از متکبری كه دیـروز نطفه ای بی ارزش وفـردا مرداری گندیده خواهـد بـود و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مینگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میكند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی را آباد می ّ كند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.

معلم ما همیشه این شعر ای بی خبر بکوش م خونه یک آرامش فوق العاده ای داره

چشم های همه پشت ویترین عینکشون قشنگه ولی اونا چشماشون پشت ویترین میزارن که درد هاشون پنهان کنن مثل نقاب شادی که تو جامعه میزنیم ظاهرش قشنگه حسود نباش چیزی نیست توش دردعه ...!

چه ها با جانِ خود دور از رخ جانان خود کردم


مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم


طبیبم گفت: درمانی ندارد دردِ مهجوری


غلط می‌گفت خود را کشتم و درمانِ خود کردم

پُرمیشوی از آنچه...پُر کرده ای دیگران را

برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست

تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست


تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما

مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست


هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق

هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست


هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و

هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست


هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم

دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست


حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم

که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست


شبی ترنج به بَر میکشد شبی حلاج

شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست


دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق

میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست


به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد

دلیل خون جگریِ من و انار یکیست!


به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده

خدای هر دوی ما انتهای کار، یکی‌ست

به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند/خوشا به طالع ما خاک پا رسید به ما🌱

یوسف گم شده باز اید به کنعان غم مخور. 

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده باز اید به سامان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرف

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه ایی از سر غیب

باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند 

چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

گرچه منزل بس خطرناک و مقصد بس بعید

هیچ راهی را نیست کان را نیست غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار

تا وردت بود دعا درس نماز غم مقول

دختری با روح بنفش💜(2025Army)
یوسف گم شده باز اید به کنعان غم مخور.  کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت ...

لبت، تنت، سخنت، چهره‌ات تماشایی

آهای دختر رعنا چقدر زیبایی


به زعم من تو میان تمام مردم شهر

سرآمد همه دختران و زن‌هایی


به زیر پیرهن تو بهشت گمشده ایست

حرارت بدنت دوزخی‌ست رویایی


بگو که مادر تو کیست که این چنین زادست

دو چشم شرقی و یک صورت اروپایی


جنوب داغ لبت سرخی غروب خزر

شمال خیس نگاهت خلیج تنهایی


تنت روایتی از برف‌های قطب جنوب

خودت روایتی از یک پری دریایی


پر از حکایت ناگفته‌ای و می‌دانم

که تو نخوانده‌ترین داستان دنیایی


محمود غریبی

برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست تفاوتی نکند اشک و بغض و هق ...

تا کی انــــدر پی تخریب دل مــن دل توست


آخر ای خانه خـراب این دل من منزل توست


تا داشتم دلی به کنارم نیامدی


آنگاه کـه آمـدی به کارم نیامدی


تا کی فکنی وعده امروز به فردا


امــروز بــر آن وعـده دیروز وفا کن

تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سِپُرَم

ما بی غمان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و همنفس جام باده ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم


حافظ

برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست تفاوتی نکند اشک و بغض و هق ...

تا توانی سربرآوردن در ایام خزان

در بهار ای شاخ گل از عندلیبان سر مپیچ


صائب تبریزی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  18 ساعت پیش