2777
2789

همیشه میخوام برم بیرون به زور میرم یا اخماش توهمه با خودشم که میرم چندساعت که بشه خسته میشه و غر میزنه الان ۱۸ سال و نیممه دلم خوش بود ۱۷-۱۸ سالگیم دیگه کاریم نداره هنوز حسرت بیرون رفتن با دوستام توی ۱۴-۱۵ سالگیم به دلم مونده همش بددوستامو میگه بااینکه نه اهل قلیون و این چیزان نه خلاف خاصی میکنن دخترای خوبین فقط حجاب شون کمه که مثل خودمن مامانمم حجابش معمولیه بااینکه اینطوری خیلی باهام مهربونه اما دیگه خسته شدم از نگرانیای بیش از حدش درسته دوسم داره ولی واقعا دارم اذیت میشم هربار که میرم بیرون تا فرداش اخماش تو همه و درستم باهام حرف نمیزنه🥺حتی دلم مسافرت باهاشون مبخواد🥲 اینقدر بد

 ر* لمو گفت تا وسوسه شدم باهاش کات کنم اینقدر که بی محلش کردم  حالا پشیمونم یه چشمم اشکه یه چشمم خون چکار من؟ 

یک صلوات برام میفرستید❤️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   پرپونه  |  23 دقیقه پیش
توسط   samaneehh  |  24 دقیقه پیش