خیلی حس شیرینیه
دلت مدام میلرزه
ما بعد ۴ سال با جنگ و تنش بهم رسیدیم
عین معجزه بود
چند ماه قبلش کاروانی باهم رفتیم مشهد هنوز محرم نبودیم مامانم تنها در جریان بود که نامزدمم هستن
از امام رضا همديگه رو خواستیم کلی دعا کردیم همون ابتدا که وارد محوطه حرم شدیم ی زن و شوهر اومدن و کارت دعوتی امام رضا دادن برای دو ساعت دیگه که شام میشد همون شب تولدمم بود یه حس نابی بود خیلییییی خوش گذشت خلاصه که امام رضا تموم نشونه هاش و نشونمون داد و چند ماه بعدش همه چیز جور شد و خواستگاری و آزمایش و نامزدی و...