من وااااااقعا کم اوردم دیگه صبح تا شب سر پام بازم خونم نه چندان مرتبه و نه چندان تمیز، البته پسرم 2 سالو خرده ایشه خیلی بریز بپاش داره(ولی خوب خیلیا هم هستن که با بچه کوچیک مرتبه خونشون) هم شوهرم زیاد مرتب نیست، ولی چند روز پیش انقد کار کردم میخواستم گریه کنم دیگه، توروخدا اگر رمزو رازی قلقی چیزی بلدید ب منم یاد بدید
من کلا از بچگی شلخته بودم یعنی این اخلاق باهام یوده همیشه ولی واقعا خسته شدم دیگه ب نظرتون میشه عوض شم؟؟ چند بارم دعوامون شده با شوهرم سر این قضیه
برنامه ریزی کن ...فقط هم میتونی موقعی ک بچه خوابه انجام بدی یا اخر شب ک همه میرن بخوابن
رو کاغذ بنویس مثلا از ساعت فلان تا فلان تمیز کردن آشپزخونه
جمع میکنم دیگه یسره درحال جمع کردن شستن. و پاک کردم خونمم همیشه مرتبه
برنامه ی من اینکه بعد صبحانه جاروبرقی میکشم و کابینت وگاز پاک میکنم هرروز
بعد اگر اسباب بازی بریزن جمع میکنم بلافاصله
من مثل خودتم.اگه شوهرت کارش سبکه تپ خونه ازش کمک بگیر
منم اومدم راهکار بدین ، دایم ظرفا کثیفه ، دیگه انگار حوصله ندارم بشور و بسآب🤦😭
از هر وسیله ای استفاده میکنی بعدش میذاری سرجاش؟
کارهات را دسته بندی کن و هر روز یکمش را انجام بده.مثلا شنبه ها یخچال و گازت را تمیز کن.یک شنبه گردگیری و ...
من به بچم میگم اگه میخوای اسباب بازی جدید بیاری باید اول اسباب بازی قبلی را جمع کنی
برنامه تمیز کاری روتین داشته باش هر چیزی برمی‌داری سر جای خودش بزار واینکه اگه میخوای با وجود بچه کوچیک خونت مرتب باشه باید دایم دنبالش باشی و هر چیزی که می‌ریزه رو جمع کنی
هر چیزی برمیدارین سر جای مشخص خودش قرار بدین
تایم بزار برای کارهات مثلا یک ربع ظرف شستن پنج مین گاز پاک کردن پنج مین دستمال کشی کل آشپزخانه
در یک جای مشخص ب بچت غذا بده
وسایل بازیش داخل اتاقش باشه برای بازی یک کوه اسباب بازی کل اتاق ها و سالن پهن نکنید
همکاری بهشون یاد بده
نزار لباس ها آوار بشن تا چند تا جمع شد بشور
هرروز پنج تا ده دقیقه اختصاص بده ب گردگیری
هیچی ، مامان من از بس حساسه کلا یه تیکه پارچه دستشه با شیشه پاک کن آشپزخونه رو میسابه
وقتیم سنمون کم بود هر روز جارو برقی میکشید تازه به همینم راضی نمیشد. باز یه جارو دستی پلاستیکیا برمیداشت میرفت از اول خونه تا آخر خونه میکشید و با دستاشم پرز فرش و عناصرِ هوا و خاک و اَتم ها ....رو جمع میکرد🤣 کل روز و شب کارش همین بود، فقط موقع خواب این کارو نمیکرد.
ولی دیگه چون کمر درد گرفته و سنش بیشتر شده جارو برقی کمتر میزنه و یه فرش و موکتی گرفته که آشغالم روش باشه کمتر نشون بده
من یه شلخته بودم که صدای شوهرم هم دراومده بود. همه تیکه مینداختن بهم حتی...حالا جدیدا با وجود سه تا بچه یه سر و سامون‌هایی گرفتم.
فردا میام برات مینویسم.
خیلی خوابم میاد الان.
بچه هام کوچیک بودن حساسیتم رو کم کردم بعد بزرگتر شدن عادتشون دادم به نظم از حدود سه سالگی مثلا یه ساعتی توی خونه ما ساعت مرتب کردن خونه هست که قوانین خودشو داره ولی برای بشور بساب دروغ چرا خودمو نمیکشم هر وقت بدونم واقعا لازمه انجام میدم یا مهمون که میاد
