2777
2789
به اعتکاد به نفس کامل با کفش پاشنه ده سانتی تو خیابون با غرور تکبر راه میرفتم جلو یه مغازه هفت هشتا ...

🤣🤣🤣🤣

اَگر مَرگ به سُراغَم آمَد وَ هَنوز هَمدیگر را نَدیده بودیم فَراموش نَکن که مَن دیدارِ تو را بِسیار آرِزو می‌کردَم...💔🥀سختههههه نبودنت سختهههه بفهم بفهمممم😔
یعنی قشنگ پا برهنه روی گل دویدی🤣دوتا دمپایی هم دور پاهات😂😂 بعد چطوری نجات پیدا کردی؟

آره دقیقا همینجوری🤣🤣🤣

دیدم اگر مستقیم برم به هیچ جا نمیرسم راه رو میانبُر زدم رفتم سمت خونه سگا هم بیخیال شدن یعنی اگر اونجا مسابقه دومیدانی میشد من اول میشدم🤣🤣🤦‍♀️

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به اعتکاد به نفس کامل با کفش پاشنه ده سانتی تو خیابون با غرور تکبر راه میرفتم جلو یه مغازه هفت هشتا ...

وای فقط مامانت😂😂😂

دیگر تنها،گریه حالم را می داند...از عشق،دلتنگی هایش می ماند...                  

به اعتکاد به نفس کامل با کفش پاشنه ده سانتی تو خیابون با غرور تکبر راه میرفتم جلو یه مغازه هفت هشتا ...

افسانه ها میگن الانم داری میخوری زمین😂

در فراموشی فرو می‌رم و اندیشه‌ی او، آخرین نیایشِ من است.اگر مرگم فرا رسید و یکدیگر را ندیدیم؛ فراموش نکن که من دیدار تو را بسیار آرزو کردم...هیچ اندوهی تمام نمی‌شود، اما همه چیز می‌گذرد.                                      حامی حیوانات🌱دختر آریایی🌛از نسل کوروش👑      اوست‌ کوروش، پسر بهشت‌ در اوستا، سیروس در تورات و سایروس در انجیل   گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک

آره دقیقا همینجوری🤣🤣🤣 دیدم اگر مستقیم برم به هیچ جا نمیرسم راه رو میانبُر زدم رفتم سمت خونه سگا ...

تازه مسابقه دو توی زمستون و زمین گلی 🤣

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم 🥲

با شوهرم داشتیم تو خیابون راه میرفتیم و دنبال مغازه میگشتیم همسرم سرشو بالا گرفته بود داشت تابلو ها رو میخوند

اون تو پیاده رو من تو خیابون،که مثلا زودتر پیداش کنیم

یه دفعه دیدم شوهرم نصف شد 🙄🙄افتاد تو جوی

وای خداچقدر بهش خندیدم 😂😂😂😂

خدا رو شکر خیابون خلوت بود وگرنه سوژه ملت میشدیم

توی شازده کوچولو یه قسمت بی نظیر داره که میپرسه اگر بیفتم چی؟؟؟؟!!  😕و اونم جواب میده عزیزمن اگر پرواز کنی چی!؟😍به جای اینکه همیشه بگی اگه نشه چی؟؟؟ یه بار بگو اگر بشه چی؟!😍😍😍

بچه بودم رفتیم روستا خونه داییم سوار الاغ شدم یهو الاغ شروع کرد به دویدن منم فقط جیغ میزدم از در خونه رد شد دستام رو بالا به چارچوب در گرفتم و الاغه رفت بیرون خونه و خودم رو نجات دادم

تازه مسابقه دو توی زمستون و زمین گلی 🤣

وایی اسمم تو گینس ثبت میشد چه چیزی رو از دست دادم😂😂😂😂😂😂

یه جوری داد میزدم کمک انگار مثلا لبه ی پرتگاه سرخوردم با دستام خودمو نگه داشتم😂😂😂😂

مامانمم واستاده بود نگاه میکرد از دور میخندید 😑😂

زنده باد اشتباهات من...که بی‌پروا بهت گفتم دوستت دارم وُ تو رَم کردی... که خلافِ نظرِ خانواده رفتم دنبال علاقه‌م و بعد با مغز خوردم زمین وُ برگشتم وُ از صفر شروع کردم که شب امتحان نشستم فیلم دیدم و رفتم چرخیدم الکی وُ بعدش گند زدم. که بی‌حساب کتاب پولامو خرج کردم وُ خوردم به یه پیسیِ سنگین.که گفتم رفیقمه،از گوشت و پوست و خون گذاشتم براش اما همون آدم با پوستی که از من کَندن واسه خودش پیراهن دوخت...ببین هر طوری دلت می‌خواد قضاوتم کن. اما تو چه میدونی من اون لحظات چقدر زندگی کردم!زنده باد اشتباهات من. که توی تنهایی بغلشون می‌کنم. یه بغلِ محکم... اونا سهم منن از زندگی. من اون لحظات احساس زنده بودن داشتم. میفهمی؟؟؟؟؟؟
با شوهرم داشتیم تو خیابون راه میرفتیم و دنبال مغازه میگشتیم همسرم سرشو بالا گرفته بود داشت تابلو ها ...

منو شوهرم دست همو گرفته بودیم داشتیم از پله های پاساژ میومدیم پایین شوهرم با افتخار سرشو بالا گرفته بود با دوستاش سلام علیک میکرد که من افتادم🤣🤣🤣🤣🤣🤣خیلی صحنه بدی بود نزدیک بود گریم بگیره

دیگر تنها،گریه حالم را می داند...از عشق،دلتنگی هایش می ماند...                  

دامادمون چندتا مرغ داشت تو کارگاهش بعد تخم میزاشتن می‌آورد خونه خواهرم از بیرون تخم مرغ خریده بود رفتم ازش تخم مرغ قرض بگیرم،داشتم برمی‌داشتم یه دفعه داد زد دست نزن اونا تخم های سعیدِ ،رو تخم هاش حساسه از اون یکی بردار🤣🤣🤣

منو شوهرم دست همو گرفته بودیم داشتیم از پله های پاساژ میومدیم پایین شوهرم با افتخار سرشو بالا گرفته ...

اوه اوه

یه بارم داشتیم تو خیابون میرفتیم دوست شوهرم از اونطرف باهش سلام علیک کرد همینکه روشو برگردوند شوهرم رفت تو داربست 🤣🤣🤣

(تو پیاده رو داربست بسته بودن واسه نمای یه ساختمون)

توی شازده کوچولو یه قسمت بی نظیر داره که میپرسه اگر بیفتم چی؟؟؟؟!!  😕و اونم جواب میده عزیزمن اگر پرواز کنی چی!؟😍به جای اینکه همیشه بگی اگه نشه چی؟؟؟ یه بار بگو اگر بشه چی؟!😍😍😍
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز