من عقد هستم
اولین روز مادری که عقد بودم با گل و کادو و کیک بزرگ و یه لباس مجلسی تقریبا رفتم خونشون دوروز بعد عقد بود ...
خلاصه این آدم نه تنها تو کل مدت عقد هزارتومان برای ما خرج یا حتی کمک هم نکرد بلکه مدام با تیکه هاشون تحت فشار گذاشتناشون اذیت کردن
حتی یه سری از پول همسرم تو خونه برداشته بود چند میلیون خرج کرده بود بعدا بهش گفته بود 😐😐😐
ولی در عوض برای دامادشون که مدام باعث میشه ابروشون بره جون میدن فقط
همه کار برای حفظ آبرو و بالا کشیدن دختر و دامادشون میکنن
ولی برای همسر من که از بچگی کار کرده درامدشو تقدیم خانواده کرده چون پدر خانواده جوان و سالم و بیکار بوده😐
چین و چروکهای صورت همسرم از پدر خودم هم بیشتره بس که فکر و خیال اینارو تو مجردی کرده ... از بعد عقد هم کلی خوبی در خقشون کردیم ولی از من نفرت دارن اصلا انگار
حالا بگذریم در عوض مادر من کلی هوای همسرم رو داشته. کلی قایمکی دور از چشم بقیه حتی پدرم کمک مالی بهش کرده سر چند جریان مختلف
چند جا دستمپونو گرفته
خلاصه حتی بازار هم میره یه چیزی براش میخره از من بیشتر حواسش به همسرم هست ...
همسرم میگه مامانت هوامونم خیلی داشته الان دستم خالیه خوب نمیتونم جبران کنم براش ولی یکم کادوش بهتر از کادوی مامانم باشه
حالا پیشنهاد اینه برای مادر خودم یک ملیون و دویست اینطورا پول نقد رو گل آرایی کنیم ببریم براش
برای مادر خودش یه سکه سیصد چهارصد تومنی ( جریان این سکه هم اینه کادوهای عقدمون رو نداد و بعد عقدمون برای پاگشا و انواع عید های هرسری بر میداشت از همین کادوهای خودم یکی میآورد 😐)
چیکار کنم الان؟
از طرفی انصافم نمیذاره فرق بذارم
از طرفی میگم پرو میشه ...
چه کنم