اون خیلی داغون بود البته پدر ومادرش ازدواج فامیلی داشتند شاید از اونم بوده و همیشه پدر و مادرش در حال دعوا کردنند
دختر دایی من طفلی روانی شد یه مدت و بیمارستان بستری شد ولی الان خوبه ازدواج کرده و بچه داره
ولی خیلی زودرنج و رکه و زبون تلخ
من که ازش فراریم ولی جراتم ندارم چیزی بهش بگم میرینه بهمون ما هم ساکت