از صبح شوهرم رفته خونه مادرش من وبا بچه ها گذاشته تنها منم امردز دوستم زنگ زد گفت بیا بریم آرایشگاه رفتم دوساعت بعد برگشتم بچه هام بزرگن الان شوهرم اومده دعوا راه انداخته چرا رفتی وایمیستادی خودم میبردمت .همش حرف مفته ۹ شب میتد خونه نون هم من میرم میخرم