من چهره همسرم و حرف زدن و اخلاق و روحیاتش به دلم نشست.
رفتیم پیش مشاوره قبل از عقد، باهامون یه مکالمه تنهایی داشت. من تنها، همسرمم تنها.
اخرش پرسید ته دلت چی میگه؟ من و من کردم و روم نمیشد بگم. گفتم خوشم میاد ازش. گفت نه ته دلت چیه؟ دوسش داری؟ گفتم بله (دقیق یادم نیست ولی تو همین مایه هابود)
البته اینم بگم من دیگه سر شده بودم، میگفتم اینم مثل بقیه. منطقی باید برخورد کرد.
اوایل جدی نبود برام. مثل بقیه بود.