من توی شاهچراغ آشنا و دوست زیاد دارم زیاد اونجا میرم و میام.
توی خیابون نزدیک های همون جا بود که منو دید خیلی راه اومد دنبالم. حرف میزد جواب نمی دادم گفت من دیدمت توی قلبم یه اتفاق افتاد وایسا خانم لطفا گفتم فکر کنم با دیدن بقیه هم این اتفاق واسه قلبتون میوفته.
راه میومد و توضیح میداد که نه و.. (از این جا معلومه که زبون بازه؟)
چون دیدم زشته ممکنه یکی منو ببینه که داره پشت سرم راه میاد شماره ی گوشیم رو که گم کردم دادم گفتم هر چقدر میخوای زنگ بزنی بزن بدبخت خاموشه. نمی دونستم میتونم برم سیمکارتم رو بگیرم از ایرانسل، یک ماه بعد از اون شب رفتم گرفتم وقتی گرفتم دیدم هنوز داره پیام میده به مدت 4 ماه