دوقلوهام تازه بدنیا اومدن مادرشوهرمم اومده بود بچه هارو ببینه شوهرمم بود بعد صاف تو چشمام زل زده میگه سحر خداروشکر به پسرم رفتن بچه ها الحمدلله شبیه ( اسم شوهرم) ، انگار مثلا من خیلی زشتم ، منم با لبخند گفتم آره خداروشکر چون آیلار( دختر بزرگم) شبیه خودمه اینجوری بهتره و اتفاقا مامانمم میگفت که چشم و دهن و دماغ ارتا ( پسرم) شبیه پدرشوهرمه ( چون میدونم میونه با پدرشوهرم نداره) بعد ی نگاه بیحال کرد بعد ی ساعت گفت بچه ها خیلی ضعیفن پسر من بدنیا اومد ۴ کیلو و نیم بود، گفتم درسته آخه بچه ها دوقلوان طبیعی وزنشون یکم پایین تر باشه ، رفته برا شوهرم میوه آورده و میخواد پوس بکنه ، بعد هی بچه هارو میگیره میگه اینکارو کن اینکارو کن ...آخه زن من ی بچه هم داشتم اولین بارم نیست ک... آخرین تیکه اش رو هم انداخت میگه آیلار هم شیر تورو میخورد لاغر بود تو نون پدر میوفتن ماشالله رو میان ...خلاصه دیونه کرد مثلا اومده ملاقات تازه زایمان کرده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!