منظورم این نبود که دلم میخواست با 10نفر باشم... منظورم این بود اگر با 10نفر بودم و اینجور رفتار می کردن می گفتم حق دارن
ما خونواده پر جمعیتی بودیم اما زمین و زیار و ملک و املاک از دوطرف بهمون رسیده بود و جدای از حقوق پدر و مادرم اگر هیچکدوممون کار نمی کرد لنگ نمی موندیم...اما من حسرت خریدن یک جفت بوت به دلم مونده بود🤦🏻♀️چرا؟ چون از نظر مامانم لباس الواتی بود
حاضر بود ده برابر قیمت اون بوت کمدمو پر کفش کنه اما اونارو برام نخره
یه مانتو کتی چیه؟ مامانم حاضر بود 20تا مانتو بلند برام بخره اما یدونه مانتو کتی یا تونیک برام نخره آخرم برای اینکه بتونم هرچیزی دلم میخواد رو خودم بخرم رفتم سر کار....
پول تو جیبیم به اندازه ای بود که می تونستم دوستامو هربار مهمون کنم اما اصلا اجازه بیرون رفتن با دوستامو نداشتم... خونمون می اومدن در حضور بزرگتر... خونه دوستام می رفتم همراه بزرگتر... خب اونام معذب بودن و دیگه منو تو جمعهاشون راه ندادن
فقط اجازه داشتم دانشگاه و مدرسه و سرکار تنهایی برم که اونم بابام یا داداشام می بردنم و خودشون هم دنبالم می اومدن
من احمقم فکر می کردم میخوان بااینکار هوامو داشته باشن نگو بهم اعتماد نداشتن🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
وخیلی موارد دیگه