پدر شوهرم خیلی تو زندگی اذیتم کرد خیلی ازدستش درد کشیدم اخرین بار ک شوهرم باهام دعوا کرد اومد اونم بد تر منو زد بچمو ازم گرفتو بهم گف برو خونه مادرت من نومو بهت نمیدم داداشمو جلو چشمام با شوهرم کتک زد هرچی از دهنش دراومد ب مادرمو من گف خلاصع هرچی میکشم از دست پدرشوهرمه دوماهی هست ک خونه پدر شوهرم نرفتم و باهاشون حرف نزدم امشب شوهرم گف فردا شب بریم خونه بابام باهاشون اشتی کن خیلی حالم بده از پدرشوهرم متنفرم خیلی ازش بدم میاد وقتی میبینمش حالم بد میشه اونم ازم اصن خوشش نمیاد شوهرمم بامادرم اینا دعوا کرد گف فردا شب تو بریم خونه بابام اینا منم باز باتو میرم خونه مامانت اینا اصن فکر کردن ب فرداشب حالمو بد میکنه ولی مجبورم برم شوهرم میگه از کارام پشیمونم میخوام از دل همه در بیاریم نمدونم باید چیکار کنم😔
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم نزدیک ۷ ماه قهربودم ولی آخرش ک نمیشه تاابد دشمن بود رفتم خونشون ولی بهشون رونمیدم واصا تابتونم پایین نمیرم البته من بیشترمهمون میامدمیگفتن چرادیگه نمیای پایین منم یجورایی مجبوربودم
ایره هوا گریه جورخون ناو ریه 💔بوراو خفگی کشتم ای شهر اکسیژن نیه💔