من یبارکیف لوازم ارایشم گم شد و فرداش سر زده رفتم خونشون دیدم یکی دو قلم از وسایلم خونشونه و واقعا طاقت نیاوردم ب شوهرم گفتم ک من انتظار نداشتم اونم خیلییی جبهه گرفت برام . امشب بعد از چند وقت سر بحثو باز کرده که اصلا مامانم اینکاره تو نباید چیزی میگفتی . من واقعا کم اوردم . یا مثلا مادر شوهرم میگه طلاهاتو قرض بده چون من بهت کیف قرض دادم. در صورتی که هی با اصرار میده ک بتونه بده بستون کنه. منم اصلا استفاده ای نمیکنم بخدا ... من یبارم باهاشون مسافرت رفتم بعد چند وقت بهم گفت تو صبح زود باید بیدار میشدی کمک بابام سفره ی صبحانه رو مینداختی جمع میکردی . در صورتی که من بخدا دور بودم از این چیزا با خودم فکر کردم مسافرته ... بجاش چند بار من لباساشونو تا کردم براشون ... خیلی تو دلم کینه مونده
دعوای مادر شوهری همیشه هست ، سعی کن کینه به دل نگیری و همیشه دوری کنی از کسایی ک باعث ازار و اذیتت میشن
دزده؟!
به روی خودش بیار
بعضی ها دزد نیستن
اختلال دارن مثلا هیجان دوست دارن
بگو حلال نیست
عزیزم مواظب طلاهات باش به هیچ وجه بهش قرض نده ، آدم دست کج خطرناک و بهش اطمینانی نیست
از بعضی مسائل چشم پوشی کن،بخاطر نگهداشتن احترام و جلوگیری از تنش.
اگر با حرفی یا کاری مخالفی ،یه چشم بگو
بعدش نخواستی ام انجام نده
تو جمع خانواده شوهر سعی کن سکوت کنی،و تو مسائلشون اصلا دخالت نکن.
از خانه مادرشوهر که اومدی بیرون همه حرفهارو همونجا بذار و بیا.دیگه نشین به دردل با شوهر
طلاهاتو بذار خونه بابات الکی بگو فرختم
شوهرتم چقدر خاله زنکه😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
