یذره حرف زدیم ولی اتفاق خاصی نیوفتاد
اما چند ماه بعد همو دیدیم پیام دادیم و تقریبا ارتباطمون شروع شد
اول دبیرستان بودم هم از بودنش اذیت میشم هم نبودنش
تقریبا ۵ ماه گذشت باهم حرف میزدیم خیلی پسر ساده و پاکدل و احساسی بود
منم برعکس منطقی بودم
کم کم بحثا شروع شد و بهم میگفت به احساسم
از اون طرف من تو اینستا ی پیج فیک داشتم و گاهی باهاش خودمو دوستام پیام میدادیم پسرارو مسخره میکردیم
از قضا این وسط تو این پیج فیک من با یکی اشنا شدم دقیقا وقتی با پسر خالم بودم دست خودم نبود خوشم از پسره اومد باهم ی هفته فقط حرف زدیم بعد فهمیدم رفیق صمیمی پسرخالمه (اتفاقی بود این اتفاق ینی پسرخالم نفرستادش خودمو دوستام پیام دادیم )
واقعا عجیبه از این همه پسر این باید رفیق صمیمی ایشون باشه