شوهرمو دوس ندارم یکی دیگ رو دوس دارم

آهش میگردت.برای خودم پیش اومده.طرف گریه کرد چند نفر فرستاد خونمون و رد کردم..سر لج من سریعتر از من ازدواج کرد.ولی گفت نفرینت میکنم.حالل ک ازدواج کردم شوهر بسیار بداخلاقی دارم.ک روزی صد بار میگم.صد رحمت ب اون.اهش زندگیمو گرفت.شوهرم دوستم نداره من دوستش دارم.ولی از بس باهام بد رفتاری کرده دیگه دوسش ندارم جامون هم جداست.

گلم چرا ازدواج نکنی؟؟ازدواج کن و از زندگیت لذت ببر.اونی که رفته توی گذشته بود و تو آینده رو پیش رو داری.جوونی و زیبایی و شادابی خودت رو حروم یه فکر و خاطره نکن.به شدت این حس رو درک میکنم.

همون شیش سال پیش باید فراموشش میکردی. با عقلت زندگی کن نه با احساست

برو طلاقتو بگیر بذار شوهرت بره ازدواج کنه و طعم عشق واقعی رو بچشه  

آره می‌دونم مغزم خرفای تورو میگه اما ازش نمی‌تونم دل بکنم حتا ازدواج کنمم نمیشه اونو فراموش کنم هر چند من ازدواج کنم اصلأ ازش پیش شوهرم لب وا نمیکنم و تو محبت براش چیزی کم نمیزارم... نمیزارم تاوان یکی دیگه رو اون بده...اما تا ابد من پسره رو تو سینم حبس کردم 🥲

بیا ببین توأم نفهمیدی چی میگم!!! بازم ممنون

معلومه دلی عاشق هیچکی نشدی که این حرفا رو مث آب خوردن بهم میگی🥴

اینو داشته باش اونم صیغه کن نمیشه؟؟؟ 😁

😐😂

اصلا حوصله کراش زدن و عاشق شدن و این مسخره بازیا رو ندارم😁😁

واسه همون دیگه 

کاملا میفهمم حس تورو عزیزم.من همون اول به همسرم گفتم قضیه رو. اما چون هیچ ارتباط نزدیکی بین ما نبود،همسرم گفت اون برای گذشته بوده و چون چیز مهمی نبوده برای من اهمیت نداره.ولی سعی خودت رو بکن هرچه زودتر فراموشش کنی