خاله ی عتیقه م کارمند ی ارگان دولتی ست که هرماه به قید قرعه یکی از کارمندها به همراه ۴ عضو خانواده ش می ره هتل ۵ستاره مشهد رایگان فقط پول بلیط میدن چون بچه هاش امتحان دارن گفت مامانم با دایی بزرگم و ۲تا دخترش که خیلی از خالم متنفرن وخالم خیلی دوستشان داره بیان اون دوتا دختر گفتن ما با این زنیکه ....نمیام جایی خالم زنگ زد کلی منتشون کشید آخر به مادرم گفت من بیام من گفتم چرا از اول نگفت بیام بعد خالم به مادرم گفت میل خودشه بیاد یا نه منت دختر توام نمیتونم بکشم (یعنی میخواد بیاد میخواد نیاد جهنم)😡