سلام. خانوما خوبین
الان ک این متنو مینویسم میدونم با واکنشهای مختلفی روبرو میشم ولی خب فقط دلم میخاست دردو دل منم و از خستگیام بگم من سال 95 عروسی کردم شوهرم پسر عمومه. ی تایمی درگیر ناباروری شدم سال 98 رفتم تا 1400 5.6 ماه رفتم دکتر سرجمع از همون سالم شرو کردیم خونه ساختن مادر شوهرم ی زمین بهمون داد همونو با هزینه های چند برابر ساختیم. خونه ساختنمون 5 سالی طول کشید. سال 1400 اسفند ماه ام بچمون بدنیا اومد