بعد بهش گفتم چطور ندارین خودم با چشمای خودم دیدم یه دونه موجود دارین اونم گفت بزار سرچ کنم بعد هار هار خندید گفت کی این نامه رو برات فرستاده مگه ندیده هر دو تا زده در دست امانت 🙄
منم عصبی شدم گفتم کو ببینم کامپیوترو کرد تو چشمام گفت بیا به من اعتماد نداری؟
از تعجب شاخ درآوردم تا دو دقیقه پیش موجود بود😶😑
با گوشی خودم دوباره سرچ زدم دیدم تاریخ برگشتو زده یک سال بعد 😐 نگو همون لحظه که سرچ کرده اونو زده در دست امانت و هولهولکی یه تاریخ زده 😑
بعد بهش گفتم از کی تا حالا کتابا رو یک ساله به امانت میدین
برداشت گفت خب که چی میخوای کارگاه بازی در بیاری 😶
خلاصه که انقد بحث کردم نامه نوشت منو شوت کرد به یه بخش دیگه تا از اونجا کتاب بگیرم😐😂🤺